یادداشت

یادداشت

تجربیات،نظرات و دلمشغولیها
یادداشت

یادداشت

تجربیات،نظرات و دلمشغولیها

غسالخانه و بیمارستان ؟!؟!

 

 

هنوز یادم نمی رود شاید روزهای اولی بود که مدیر مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی قائم (عج)مشهد شده بودم یک روز بعدازظهر یک نفر به من زنگ زد خودش رو که معرفی کرد ، گفت من متخصص ارتوپدی هستم و پدرم درخانه فوت کرده و حالا میخواهم جنازه پدرم را بشورم  ! گفتند باید موافقت کتبی شما باشد ؟؟؟؟؟ 

 

 

با خود گفتم عجب نمیدانستم که جزء وظائف مدیر بیمارستان شستشوی اجساد هم هست . 

بعدا که پیگیر شدم فهمیدم چون شهرداری مشهد دنبال زدن غسالخانه دیگری غیر از غسالخانه مرکزی مشهد واقع در بهشت رضا بوده رایزنی کرده و دو غسالخانه در دو بیمارستانهای امام رضا (ع) و قائم (عج) مشهد تاسیس کرده که عملا مشکلات خودش را برطرف کنه خیلی جالبه تا روزی که من اونجا رفتم حتی یک ریال هم بابت اجاره یا هزینه آب ، برق و ... مصرفی هم پرداخت نکرده بودند و دائم هم مکاتبه میکردند که اجازه بدیم به غیر از اجسادی که در بیمارستان فوت میکنند سایر اجسادی که در مشهد فوت میکنند را نیز در این غسالخانه ها شستشو دهیم جالب این بود علیرغم مخالفت شدید امام جمعه محترم مشهد با شستشوی اجساد در داخل شهر ، ولی چون شهرداری دنبال اولا کم کردن مشکلات و ثانیا درآمدزائی بیشتر بود نمیگذاشت این غسالخانه ها جمع شود ، یک روز نامه ای آمد و در آن دعوت شده بود که مدیران بیمارستانهای قائم و امام رضا در جلسه با حضور معاون شهرداری و معاون پشتیبانی دانشگاه در دفتر معاون پشتیبانی دانشگاه جهت بررسی مشکلات غسالخانه ها شرکت کنند ، جالب بود در آن جلسه فهمیدیم که معاون پشتیبانی دانشگاه عضو شوری یا ... نظارت بر عملکرد سازمان فردوسها ( متولی کف و دفن مشهد ) شهرداری مشهد هستند ؟؟؟  

البته در جلسه معاون ایشان شرکت کردند که انصافا تمام قد از ما پشتیبانی کردند . جلسه با صحبتهای مهندس کاظمی معاون محترم شهردار شروع شد و ایشان ابتدا تقدیر و تشکر فروان از دانشگاه کردند که اجازه تاسیس این غسالخانه ها را داده و گلایه از مدیران دو بیمارستان که همکاری لازم جهت گسترش کار را ندارند و در پایان مطرح کردند میخواهند دو غسالخانه دیگر یکی در بیمارستان هاشمی نژاد و دیگری در بیمارستان شریعتی تاسیس کنند ، که با واکنش تند ما مواجه شدند و در آخر هم جلسه بدون هرگونه تصمیم گیری تمام شد . 

خلاصه داستان غسالخانه همچنان با تمام معضلاتش ادامه داشت تا جائی که مشهدی ها میگفتند این دو بیمارستان کشتارگاه هست به همین خاطر هم غسالخانه دارند ، هرچه من جلسه گذاشتم که آقایان در بیمارستان باید به بیمار و همراهی روحیه داد نه اینکه شاهد شیون و ... عزاداران باشند ، به گوش کسی نرفت که نرفت تا اینکه یکی از دوستان که فیلم تهیه میکرد را آوردم و گفتم یک فیلم برای معضلات غسالخانه بیمارستان قائم بساز ، که زحمت خوبی کشید و فیلم را تهیه کرد یادم نمیرود هنوز سه یا چهار سی دی از فیلم را توزیع نکرده بودم که مهندس کاظمی روی موبایلم زنگ زد و گفت آقا خواهش میکنیم فیلم را توزیع نکنید ما تا تاریخ بیست و یکم بهمن ماه غسالخانه را جمع میکنیم ، راستش من باور نکردم ولی با یک پیمانکار صحبت کردم قرار شد اگر شهرداری آنجا را خالی کرد یک روزه غسالخانه را صاف کنند و به حیاط مهد کودک بیمارستان اضافه کنند ، که اینکار انجام شد و امیدوارم که دیگر در هیچ بیمارستانی غسالخانه تاسیس نشود .  

 

http://s2.picofile.com/d/ea7d19f6-2710-4ed0-944e-21bec68cf46a/VTS_01_1.VOB 

راستی یادم رفت بگم غسالخانه بیمارستان قائم جنب مهدکودک بود و دائم مادر بچه ها میگفتند بچه های ما از صدای شیون همراهیان افسرده شده اند ؟! 

 

 

 

  

 

   

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نیلوفر پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:23 http://mpn37.mihanblog.com

مطالبت خیلی خوب بود مسعود به وب سایت من هم سر بزن

حسن پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:39

اقدام در خور توجهی انجام شد. ای کاش از فضای فیزیکی موجود استفاده بیشتری شود
الان هم فضاهایی مثل فروشگاه هست فقط هزینه هستند برای پرسنل و دانشگاه منفعتی ندارند.

mari جمعه 22 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 16:41

امید دارم قدر بدونن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد