آرامگاه خواجه غلتان ولی یا به اختصار خواجه غلتان یکی از آرامگاههای تاریخی شهر هرات است.
در مورد پیشینه این آرامگاه و خود خواجه غلتان روایتهای متعددی در بین مردم وجود دارد . اما مشهورترین آنها این است که خواجه غلطان وقتی به سمت هرات میآمد از جانب کوهی وارد شهر هرات شد در این حال گفت که این شهر ، شهر اولیا است و در هر چند قدم آن اولیایی خفته است پس من نمیتوانم روی آن گام بگذارم که توهین به آنان خواهد شد . پس تصمیم گرفت که غلتزنان وارد شهر شود تا به گفته خودش گام بر خاک اولیا نگذارد . و او در همین چرخش نیز درگذشت .
و من نیز روی خاک میخوابم و سر به سنگ میگذارم و چشمهایم را میبندم و الحمدی نثار نیت صدق خواجه میکنم . پس بایستی آرزو کنی و مراد بطلبی . اگر خواجه مرادت دهد ، به اول غلت که بزنی ، خواجه خود غلتت می دهد و میگرداندت تا جایی که به دیوار برسی .
غلتی میخورم و تلاش میکنم که نغلتم پس از آن ... اما خواجه میغلتاندم ، غلتاندنی...
من هم دوست دارم امتحان کنم